ترک هروئین ، امیدوارم هر چه زودتر به ته خط برسی

گاهی هیچ راهی برات نمی مونه، معنی این حرفو یه  یه معتاد به ته خط رسیده میدونه

راستش من ته خط های زیادی رو تو دوره اعتیادم سوار و پیاده شدم

ولی اون روز اون اتفاق، تنها ته خطی بود که دلم میخواست منو برسونه به سینه قبرستون

قصه اون خماری از این قرار بود که از سر صبح با هر جون کندنی خواستم یه تیکه هروئین جور کنم تا شاید از خماری لعنتی خلاص شدم

به هر کی و هر جا رو زدم ولی نشد

دست آخر تو شلوغی بی آر تی کیسه کنار یه مردی رو زدم زیر بغل و مثل فشگ خودمو از اتوبوس پرت کردم بیرون

بنده خدا خیلی دنبالم دویید، ولی من که اون کیسه برام حکم زندگیمو داشت، امکان نداشت حتی به قیمت رفتن زیر تریلی 18 چرخ هم ولش کنم

خوب که محو شد، هم خودش و هم سایه اش، نشستم لبه یه جدول و هن  هن کنان کیسه رو باز کردم

به امید اینکه حداقل یه شاهی پول توش باشه

ولی دیدن محتویات اون کیسه باعث شد از ته دل از خدا بخوام که نفسمو برای همیشه ازم بگیره یا منو از منجلاب کثافتی که توش دست و پا میزدم نجات بده

کیسه پر بود از داروهای کمیاب یه مریض صعب العلاج

نمیدونم چقدر دنبال این داروهای گشته و چه چیزایی رو فروخته بود تا این بسته رو بگیره و ببره برای مریض بدحالش

گاهی به ته خط رسیدن خوبه من اون روز تو غوغا اون خیابون نمردم ولی روزای بعش فکر کنم اون آه ازته دلم برای من شفا شد

تا بشینم روی صندلی یه انجمنی و بگم آقا سلام منم یه معتاد یه معتادی به ته خط رسیده

الانم برای تک تک همدردام که دارن روزای مثل گذشته منو تجربه میکنن یه آرزو دارم

امیدوارم هر چه زودتر به ته خط برسی

ته خط رسیدن همیشه هم بد نیست