وام گرفتن معتاد عاشق‌پیشه برای خرج مواد و هوسرانی از جیب همسرش!

وام گرفتن شوهر معتاد از جیب همسرش و صرف مبالغ این تسهیلات برای هزینه مواد و خوشگذرانی و هوسرانی، همسر این فرد را به شکایت وادار کرد.

به گزارش ترک باما، رویای بعضی مردها این است که همسری اهل فرهنگ و معلم داشته باشد که در کنار او به رشد علمی و فرهنگی برسند. این رویای حمید هم بود اما او همسر معلم را برای وام گرفتن و پرداخت مخارج اعتیاد و خوشگذرانی‌هایش می‌خواست!

سرگذشت این خانم معلم مشهدی و وام گرفتن های شوهر معتاد او از جیب همسرش و خرج کردن این وام ها برای مصرف مواد مخدر و خوشگذارنی با زنان دیگر، بسیار حیرت انگیز است.

ترس از بی شوهر ماندن زندگی خانم معلم را سیاه کرد!

این زن سرگذشت خود را این گونه بیان کرد: من یک معلم هستم. مادرم من هم فرهنگی بود. برادر و خواهر من هم تحصیلات آکادمیک و جایگاه اجتماعی خوبی دارند.

من خواستگاران فراوانی را در دوران دانشجویی رد کردم اما در سن 26 سالگی به «حمید» جواب مثبت دادم. حمید فرزند یک خانواده پرجمعیت بود و خانواده به سامانی نداشت. 2 برادر بزرگترش معتاد بودند و از سرقت امرار معاش می کردند!

من همسر این فرد شدم چرا که آن مقطع، معلم روستایی دورافتاده بودم و حس می‌کردم سنم در حال افزایش است و ممکن است دیگر فرصتی برای ازدواج نداشته باشم.

ضمنا حمید هم خود را فردی عاشق‌پیشه نشان می داد و با چرب زبانی ادعا می گفت شغل مناسب پیدا می کند و مرا خوشبخت خواهد کرد.

ماجرای وام گرفتن های معتاد عاشق پیشه

وقتی زندگی ما شروع شد حمید به جای سرکار رفتن با دوستانش به تفریح می رفت و مدعی بود فعلا حقوق تو کفاف زندگی ما را می دهد! اگر شغلی هم برایش پیدا می شد با بهانه های مختلف از کار کردن طفره می رفت. من همه حقوقم را به او می دادم و حمید هم با چرب زبانی‌های عاشقانه اش فریبم می داد.

مدتی بعد حمید ادعا کرد می خواهد خانه بخرد. من با اصرار او چند وام سنگین برداشتم ولی این مرد سند خانه را به نام خودش ثبت کرد. من برای حفظ زندگی ام سکوت کردم اما بعد متوجه شدم او معتاد شده است.

نقاب عاشق پیشگی کنار رفت

یک روز حمید گفت: در یکی از بازارهای شبانه مشهد کار پیدا کرده است. با این بهانه از من خواست برای آخرین بار برایش وام بانکی بگیرم. من هم که خیلی خوشحال شده بودم این وام را برایش گرفتم ولی مدتی بعد متوجه شدم او با این پول به خرید و فروش مواد مخدر روی آورده است و در همان بازار شبانه با زن جوانی که مانند خودش خلافکار است ارتباط دارد.

وقتی این موضوع را پیگیری کردم تازه فهمیدم همسرم همان زن را به عقد موقت خودش درآورده است و شب ها را در کنار او زندگی می کند. زمانی که این ماجرا را برایش بازگو کردم مرا زیر مشت و لگد گرفت و گفت: فقط به خاطر پول با تو ازدواج کرده ام.

شایان ذکر است رسیدگی به این پرونده تحت بررسی های کارشناسی مشاوران دایره مددکاری اجتماعی قرار دارد.

اخبار و مطالب پربازدید را بخوانید:

انتهای مطلب

دیدگاه ها

سپیده

واقعا چی میشه که زنها اینقدر احمق میشن و تن به این جور چیزها میدن؟ حقوقتو خودت بگیر خرج کن، باید بدی یکی دیگه بخوره؟

samane

به آدم های معمولی هم راحت وام نمیدن چطور وام گرفته

علی

اعتیاد بلای خانمان سوز

اکبر

سلام دقیقا همین مشکل رو داریم این حاجی ما اینکار رو انجام داده چیکار کنیم از دست حاجی راهنمایی کنید لطفا

ناشناس

che adame avazii

ساناز محمدی

چقدر عجیب

یلدا

راستش این خانوم به قدری احمقانه رفتار کرده که اگر غیر از این اتفاق می افتاد پایان ماجرا خیلی بد بود درسته حمایت تو زندگی لازمه ولی ایشون دیگه از اونور افتاده

نرگس

درک نمیکنم چرا گاهی بعضیا به هر قیمتی زندگی که چیزی ازش نمونده و نبوده در واقع رو میخوان حفظ کنن
خب تو تنها می موندی الان حدقل تو خونه از خودت داشتی که زن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *